کلمه جو
صفحه اصلی

کعبتان

لغت نامه دهخدا

کعبتان. [ ک َ ب َ ]( ع اِ ) بصیغه تثنیه ، دو طاس بازی نرد و آن را کعبتین نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کعبتین شود.

کعبتان. [ ک َ ب َ ] ( اِخ ) بصیغه تثنیه ، بیت الحرام و بیت المقدس. ( ناظم الاطباء ). آن را کعبتین نیز می گویند.

کعبتان . [ ک َ ب َ ] (اِخ ) بصیغه ٔ تثنیه ، بیت الحرام و بیت المقدس . (ناظم الاطباء). آن را کعبتین نیز می گویند.


کعبتان . [ ک َ ب َ ](ع اِ) بصیغه ٔ تثنیه ، دو طاس بازی نرد و آن را کعبتین نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به کعبتین شود.



کلمات دیگر: