کلمه جو
صفحه اصلی

مثمثه

لغت نامه دهخدا

( مثمثة ) مثمثة. [ م َ م َ ث َ ] ( ع مص ) تراویدن خیک آب را. مِثماث. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تر کردن پلیته را به روغن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). فتیله را به روغن آغشتن. ( از اقرب الموارد ). || آمیختن و شورانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شورانیدن و درآمیختن کار قوم را. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جنبانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جنبانیدن و حرکت دادن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || غوطه دادن در آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ازناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مثمثوا بنا ( به صیغه امر )، یعنی قدری راحت کنید ما را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

مثمثة. [ م َ م َ ث َ ] (ع مص ) تراویدن خیک آب را. مِثماث . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تر کردن پلیته را به روغن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). فتیله را به روغن آغشتن . (از اقرب الموارد). || آمیختن و شورانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شورانیدن و درآمیختن کار قوم را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنبانیدن و حرکت دادن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || غوطه دادن در آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مثمثوا بنا (به صیغه ٔ امر)، یعنی قدری راحت کنید ما را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: