کلمه جو
صفحه اصلی

مجانه

لغت نامه دهخدا

مجانة. [م ُ جان ْ ن َ ] (ع اِمص ) سیاهی روی . (ناظم الاطباء).


مجانة. [ م َ ن َ ] (ع مص ) بی باک گردیدن و شوخ چشم گردیدن . مُجون . مُجن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). در گفتار و کردار بی پروا بودن یعنی شوخ بودن و آن ضد «جِدّ» است . (از اقرب الموارد).


مجانة. [ م َج ْ جا ن َ ] (اِخ ) شهری است در افریقا و میان آن و قیروان پنج منزل فاصله است . بسربن ارطاة آنجارا فتح کرد و آنجا را قلعه ٔ بسر نیز نامیدند. (از معجم البلدان ). امروزه دهی بزرگ و به نام برج مجانه معروف است و در ایالت قسنطینه ٔ الجزایر واقع است . (ازقاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به همین دو مأخذ شود.


( مجانة ) مجانة. [ م َ ن َ ] ( ع مص ) بی باک گردیدن و شوخ چشم گردیدن. مُجون. مُجن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). در گفتار و کردار بی پروا بودن یعنی شوخ بودن و آن ضد «جِدّ» است. ( از اقرب الموارد ).

مجانة. [م ُ جان ْ ن َ ] ( ع اِمص ) سیاهی روی. ( ناظم الاطباء ).

مجانة. [ م َج ْ جا ن َ ] ( اِخ ) شهری است در افریقا و میان آن و قیروان پنج منزل فاصله است. بسربن ارطاة آنجارا فتح کرد و آنجا را قلعه بسر نیز نامیدند. ( از معجم البلدان ). امروزه دهی بزرگ و به نام برج مجانه معروف است و در ایالت قسنطینه الجزایر واقع است. ( ازقاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به همین دو مأخذ شود.

دانشنامه عمومی

مجانه (به عربی: مجانة) یک شهرداری در الجزایر است که در استان برج بوعریریج واقع شده است. مجانه ۱۶٬۱۱۲ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای الجزایر


کلمات دیگر: