( مجاثاة ) مجاثاة. [ م ُ ] ( ع مص ) با کسی هم زانو نشستن. ( زوزنی ). با کسی هم زانو شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). زانو به زانو نشستن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): جاثی رکبته الی رکبته مجاثاة؛ مقابل او نشست و در اساس آمده : جاثی خصمه مجاثاة؛ نشست چنانکه زانوی یکی به زانوی دیگری پیوست. ( از اقرب الموارد ).
مجاثاه
لغت نامه دهخدا
مجاثاة. [ م ُ ] (ع مص ) با کسی هم زانو نشستن . (زوزنی ). با کسی هم زانو شدن . (تاج المصادر بیهقی ). زانو به زانو نشستن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): جاثی رکبته الی رکبته مجاثاة؛ مقابل او نشست و در اساس آمده : جاثی خصمه مجاثاة؛ نشست چنانکه زانوی یکی به زانوی دیگری پیوست . (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: