کلمه جو
صفحه اصلی

مثمور

فرهنگ فارسی

بسیار

لغت نامه دهخدا

مثمور. [ م َ ] ( ع ص ) بسیار. گویند مال مثمور و قوم مثمورون. ( منتهی الارب ). بسیار و فراوان. ( ناظم الاطباء ). بسیار. ( آنندراج ). مال مثمور؛مال بسیار برکت داده شده. ( از ذیل اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: