ریم چشم بود یعنی آبی سفید که بر کنار چشم خشک شود و آن را بتازی رمص خوانند.
کغ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کغ. [ ک َ ] (اِ) میوه ٔ نارس در تداول مردم گناباد. (یادداشت لغت نامه ).
کغ. [ ک َ ] ( اِ ) میوه نارس در تداول مردم گناباد. ( یادداشت لغت نامه ).
کغ. [ ک ِ ] ( اِ ) ریم چشم بود یعنی آبی سفید که بر کنار چشم خشک شود و آن را به تازی رمص خوانند. کیغ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کیغ شود.
کغ. [ ک ِ ] ( اِ ) ریم چشم بود یعنی آبی سفید که بر کنار چشم خشک شود و آن را به تازی رمص خوانند. کیغ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کیغ شود.
کغ. [ ک ِ ] (اِ) ریم چشم بود یعنی آبی سفید که بر کنار چشم خشک شود و آن را به تازی رمص خوانند. کیغ. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کیغ شود.
کلمات دیگر: