(اسم ) جانوری بحری است که جهت مهره زدن بکار آید ( نزهه القلوب ) . توضیح امکان دارد که مراد ماهی مرکب که یکی از نواعم از دست. پابرسران است باشد .
گوش گلو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گوش گلو. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) جانوربحری است جهت مهره زدن به کار آید. ( نزهةالقلوب ).
کلمات دیگر: