کعب بازنده ... غاب باز . قاب باز آنکه با کعب بازی کند.
کعب باز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کعب باز. [ ک َ ] ( نف مرکب ) کعب بازنده.غاب باز. قاب باز. آنکه با کعب بازی کند :
مرد بود کعبه جو طفل بود کعب باز
چون تو شدی مرد دین روی ز کعبه متاب.
مرد بود کعبه جو طفل بود کعب باز
چون تو شدی مرد دین روی ز کعبه متاب.
خاقانی.
کلمات دیگر: