کلمه جو
صفحه اصلی

مثفاه

لغت نامه دهخدا

( مثفاة ) مثفاة. [ م ِ ] ( ع اِ ) داغی است ستور را که به دیگ پایه ماند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از محیطالمحیط ). داغی مر ستور را که به سه پایه ماند.( ناظم الاطباء ). || ( ص ) زنی که سه شوهر وی یا بیشتر مرده باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زنی که شوهران بسیاری از او مرده باشند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مِثفی و مُثَفّاة شود.

مثفاة. [ م ُ ث َف ْ فا ]( ع ص ) زنی که شوهر وی دو زن دیگر داشته باشد. || زنی که سه شوهر از وی یا زیاده تر مرده باشد.( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). زنی که سه شوهر از وی مرده باشد. ( از ذیل اقرب الموارد ). || داغی است ستور را که به دیگ پایه ماند. ( از ذیل اقرب الموارد ). و رجوع به مِثفاة و مثفی [ م ِ فا ] شود.

مثفاة. [ م ِ ] (ع اِ) داغی است ستور را که به دیگ پایه ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیطالمحیط). داغی مر ستور را که به سه پایه ماند.(ناظم الاطباء). || (ص ) زنی که سه شوهر وی یا بیشتر مرده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زنی که شوهران بسیاری از او مرده باشند. (از اقرب الموارد). و رجوع به مِثفی و مُثَفّاة شود.


مثفاة. [ م ُ ث َف ْ فا ](ع ص ) زنی که شوهر وی دو زن دیگر داشته باشد. || زنی که سه شوهر از وی یا زیاده تر مرده باشد.(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). زنی که سه شوهر از وی مرده باشد. (از ذیل اقرب الموارد). || داغی است ستور را که به دیگ پایه ماند. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مِثفاة و مثفی [ م ِ فا ] شود.



کلمات دیگر: