کلمه جو
صفحه اصلی

انتسال

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) دارای نسل شدن ، فرزنددار شدن .

لغت نامه دهخدا

انتسال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فرزند شدن. ( غیاث اللغات ). دارای نسل شدن. فرزنددار شدن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
چون عدو نبود جهاد آمد محال
شهوت ار نبود نباشد انتسال.
مولوی.
چون بگیری شه رهی که ذوالجلال
برگشاده ست ازبرای انتسال.
مولوی.

فرهنگ عمید

دارای نسل شدن، فرزنددار شدن.


کلمات دیگر: