( مصدر ) . ۱ - کم کردن . ۲ - کم شمردن بکم داشتن . ۳ - ( مصدر ) کم شدن ناقص شدن . ۴ - ( اسم ) کمی نقصان .
انتقاص
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) کم کردن . کم شمردن . ۲ - (مص ل . ) کم شدن ، ناقص شدن . ۳ - (اِمص . ) کمی ، نقصان .
لغت نامه دهخدا
انتقاص. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) کم کردن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). || کم شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( مصادر زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). || گویند نقصه فانتقص.( از اقرب الموارد ). بشکاف انگشتان آب چکانیدن بر نره. انتفاص. || عیب کردن مردم را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). عیب کردن کسی را. || حق کسی را کم کردن. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) کمی و نقصان. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. کم شدن، کمی.
۲. کم کردن.
۳. از حق کسی کاستن.
۴. از کسی عیب جویی کردن.
۲. کم کردن.
۳. از حق کسی کاستن.
۴. از کسی عیب جویی کردن.
کلمات دیگر: