مکتوب، نامه ملاطفت آمیز
۱ -( اسم ) مونث ملطف ۲ - ( اسم ) نامه کوچک که بطریق ایجاز حاوی خلاصه مطالب باشد جمع : ملطفات توضیح در کتب لغت معتبره چیزی مناسب این معنی یافت نشد جز این عبارت در تاج العروس : [ لطف الکتاب جعله لطیفا ] و این اصل معنی آن بوده پس از آن توسعا بمعنی مطلق نامه استعمال شده است و در مصنفات متقدمین از عربی و فارسی این کلمه بسیار مستعمل است و ما بدو مثال اکتفا می کنیم : [ و کانت الملطفات قد قد مها الی اهل البلد یعد هم النصرو الخلاص مما هم فیه من الظلم . ] ( ابن الاثیر ) [ و چون امیر شهاب الدوله ( مسعود ) از دامغان برداشت و بدهی رسید در یک فرسنگی دامغان آن رکابدار پیش آمد که بفرمان سلطان محمود رضی الله عنه گسیل کرده آمده بود با آن نامه توقیعی بزرگ باحماد خدمت سپاهان و جامه خانه و خزاین و ملطفه های خرد بمقدمان لشکر و پسر کاکو و دیگران که فرزندم عاق است . رکابدار پیاده شد و زمین بوسه داد و آن نامه بزرگ را از بر قبا بیرون کرد و پیش داشت امیر گفت : آن ملطفه های خرد که ابونصر مشکان ترا داد و گفت : آنرا سخت پوشیده باید داشت تا رسانیده آید کجاست ? گفت : من دارم و زین فرو گرفت و میان نمد باز کرد و ملطفه ها در موم گرفته بیرون کرد .. ] ( تاریخ بیهقی طبع طهران ص ۲۵ -۲۴ ) ( قزوینی .چهار مقاله مصحح م . معین ص ۲۶ - ۲۵ ح ) .این کلمه را بیهقی اول بار آورده و در سیاست نامه [ ملاطفه ] آمده است ( سبک شناسی ج ۲ ص ۳٠۵ )
۱ -( اسم ) مونث ملطف ۲ - ( اسم ) نامه کوچک که بطریق ایجاز حاوی خلاصه مطالب باشد جمع : ملطفات توضیح در کتب لغت معتبره چیزی مناسب این معنی یافت نشد جز این عبارت در تاج العروس : [ لطف الکتاب جعله لطیفا ] و این اصل معنی آن بوده پس از آن توسعا بمعنی مطلق نامه استعمال شده است و در مصنفات متقدمین از عربی و فارسی این کلمه بسیار مستعمل است و ما بدو مثال اکتفا می کنیم : [ و کانت الملطفات قد قد مها الی اهل البلد یعد هم النصرو الخلاص مما هم فیه من الظلم . ] ( ابن الاثیر ) [ و چون امیر شهاب الدوله ( مسعود ) از دامغان برداشت و بدهی رسید در یک فرسنگی دامغان آن رکابدار پیش آمد که بفرمان سلطان محمود رضی الله عنه گسیل کرده آمده بود با آن نامه توقیعی بزرگ باحماد خدمت سپاهان و جامه خانه و خزاین و ملطفه های خرد بمقدمان لشکر و پسر کاکو و دیگران که فرزندم عاق است . رکابدار پیاده شد و زمین بوسه داد و آن نامه بزرگ را از بر قبا بیرون کرد و پیش داشت امیر گفت : آن ملطفه های خرد که ابونصر مشکان ترا داد و گفت : آنرا سخت پوشیده باید داشت تا رسانیده آید کجاست ? گفت : من دارم و زین فرو گرفت و میان نمد باز کرد و ملطفه ها در موم گرفته بیرون کرد .. ] ( تاریخ بیهقی طبع طهران ص ۲۵ -۲۴ ) ( قزوینی .چهار مقاله مصحح م . معین ص ۲۶ - ۲۵ ح ) .این کلمه را بیهقی اول بار آورده و در سیاست نامه [ ملاطفه ] آمده است ( سبک شناسی ج ۲ ص ۳٠۵ )