برتر، شریفتر، بهتر، فاضلتر، اماثل جمع
( صفت ) ۱ - گزیده تر برتر بهتر. ۲ - شریفتر. ۳ - فاضلتر . جمع : اماثل .
شریفتر یا افزونتر
( صفت ) ۱ - گزیده تر برتر بهتر. ۲ - شریفتر. ۳ - فاضلتر . جمع : اماثل .
شریفتر یا افزونتر
امثل . [ ؟ ] (ع اِ) ریسمانی بطول 80 ذرع که برای اندازه گیری مساحت بکار می رفته است . (از نفایس الفنون ، علم مساحت از قسم 2 در علوم اوایل ص 183).
امثل . [ اَ ث َ ] (ع ن تف ) شریفتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || افزونتر. || گزیده تر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). برتر، بهتر. (فرهنگ فارسی معین ). || فاضلتر. (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین ) . ج ، اماثل . || به شده از بیماری . || نزدیکتر به نیکویی . || ماننده تر به اهل حق . || داناتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- الامثل فالامثل ؛ شریفتر پس شریفتر. رجوع به الامثل فالامثل در ردیف خود شود.