( همرجة ) همرجة. [ هََ رَ ج َ ] ( ع ص ) ناچیز. ( منتهی الارب ). || باطل. || ( اِمص ) شتابی. || سبکی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ( اِ ) بانگ و غوغای مردم. ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) شوریده کردن خبر را. ( منتهی الارب ). || ناهموار رفتن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بانگ و غوغا نمودن مردم. ( منتهی الارب ). رجوع به همرج شود.
همرجه
لغت نامه دهخدا
همرجة. [ هََ رَ ج َ ] (ع ص ) ناچیز. (منتهی الارب ). || باطل . || (اِمص ) شتابی . || سبکی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) بانگ و غوغای مردم . (از اقرب الموارد). || (مص ) شوریده کردن خبر را. (منتهی الارب ). || ناهموار رفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بانگ و غوغا نمودن مردم . (منتهی الارب ). رجوع به همرج شود.
کلمات دیگر: