دشمن داشته شده، طرف بغض ودشمنی واقع شده
( اسم ) دشمن داشته شده مبغوض : [ طوطیی را با زاغی در قفس کردند .. میگفت این چه طلعت مکروه است و هیات ممقوت .. ] ( گلستان . چا . فروغی ص ۱۳۲ )
( اسم ) دشمن داشته شده مبغوض : [ طوطیی را با زاغی در قفس کردند .. میگفت این چه طلعت مکروه است و هیات ممقوت .. ] ( گلستان . چا . فروغی ص ۱۳۲ )