برابر پارسی : پس ازاین، ازاین پس، زین پس
من بعد
برابر پارسی : پس ازاین، ازاین پس، زین پس
فارسی به انگلیسی
hereafter
فرهنگ فارسی
ازین پس پس از این : بعد از تامل این معنی مصلحت چنان دیدم که در نشمین عزلت نشینم و دامن صحبت فراهم چینم و دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم .
از این سپس . پس از این . زین پس
از این سپس . پس از این . زین پس
فرهنگ معین
(مِ بَ ) [ ع . ] (ق . ) پس از این ، از این به بعد.
لغت نامه دهخدا
من بعد. [ مِم ْ ب َ ] ( ع ق مرکب ) از این سپس. ( آنندراج ). پس از این. زین پس. از این پس : دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم. ( گلستان ).
من بعد بیخ صحبت اغیار برکنم
در باغ دل رها نکنم جز جمال دوست.
من بعد بر آن شرطم کز توبه بپرهیزم.
من بعدبر آن سرم که چندی
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم.
زیرا کز او به کس نرسد هیچ طایله.
روشن شده ست ابن یمین را که زودزود
گردد به یمن همت این قطب اولیا
یکسر گشاده چون ره صدق و صفا گشود.
من بعد بیخ صحبت اغیار برکنم
در باغ دل رها نکنم جز جمال دوست.
سعدی.
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شدمن بعد بر آن شرطم کز توبه بپرهیزم.
سعدی.
یک چند به خیره عمر بگذشت من بعدبر آن سرم که چندی
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم.
سعدی.
من بعد با فلک مفکن کار بنده رازیرا کز او به کس نرسد هیچ طایله.
ابن یمین ( دیوان چ باستانی راد ص 158 ).
من بعد عقده ای که فتد در امور ملک روشن شده ست ابن یمین را که زودزود
گردد به یمن همت این قطب اولیا
یکسر گشاده چون ره صدق و صفا گشود.
ابن یمین.
من بعد هرگز نتوانست به طریق گذشته در من تصرف کند. ( انیس الطالبین ص 120 ). والده آن درویش توبه کرد که من بعد از کسی چیزی نگیرد. ( انیس الطالبین ص 139 ).فرهنگ عمید
ازاین پس، پس ازاین.
پیشنهاد کاربران
از این پس
عربی / بعد از این
زین پس
کلمات دیگر: