(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) راه جستن ، در راه روشن رفتن . ۲ - (اِمص . ) سلوک ، روش .
انتهاج
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
انتهاج. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) راه رفتن و گویند طلب کردن راه. ( از اقرب الموارد ). بجای آوردن راه. ( تاج المصادر بیهقی ). || روشن و آشکار گردانیدن راه را. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
راه روشن و آشکار جستن، راه جستن.
کلمات دیگر: