(مُ زَ حَ یا حِ ) [ ع . ممازحة ] ۱ - (مص ل . ) شوخی کردن . ۲ - (اِمص . ) مزاح ، شوخی .
ممازحت
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
ممازحت. [ م ُ زَ / زِ ح َ ] ( از ع ، اِمص ) ممازحة. مزاح کردن. شوخی کردن. || ( اِمص ) مزاح. خوش دأبی. شوخی. و رجوع به ممازحة شود.
ممازحة. [م ُ زَ ح َ ] ( ع مص ) مزاح و لاغ کردن با کسی. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). مداعبه. مفاکهه. ( تاج المصادربیهقی ). مزاح کردن. مداعبه. ( از اقرب الموارد ). با یکدیگر لاغ کردن. خوش منشی و خوش طبعی کردن. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). خوش دأبی کردن. ( یادداشت لغت نامه ).
ممازحة. [م ُ زَ ح َ ] ( ع مص ) مزاح و لاغ کردن با کسی. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). مداعبه. مفاکهه. ( تاج المصادربیهقی ). مزاح کردن. مداعبه. ( از اقرب الموارد ). با یکدیگر لاغ کردن. خوش منشی و خوش طبعی کردن. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). خوش دأبی کردن. ( یادداشت لغت نامه ).
ممازحت . [ م ُ زَ / زِ ح َ ] (از ع ، اِمص ) ممازحة. مزاح کردن . شوخی کردن . || (اِمص ) مزاح . خوش دأبی . شوخی . و رجوع به ممازحة شود.
فرهنگ عمید
مزاح کردن، شوخی کردن.
کلمات دیگر: