کلمه جو
صفحه اصلی

شبکۀ حسگر بدنی

فرهنگ فارسی

شبکه‌ای متشکل از یک یا دو گرهِ حسگر، که برای پایش‌ سلامتی بر روی قسمت‌های مهم بدن نصب می‌شوند


فرهنگستان زبان و ادب

{body sensor network} [مهندسی مخابرات] شبکه ای متشکل از یک یا دو گرهِ حسگر، که برای پایش سلامتی بر روی قسمت های مهم بدن نصب می شوند


کلمات دیگر: