نام شخصی از قبیله جرم و در عرب جز آن ربان با رائ نیست و بقیه بازای است
ربان
فرهنگ فارسی
نام شخصی از قبیله جرم و در عرب جز آن ربان با رائ نیست و بقیه بازای است
لغت نامه دهخدا
ربان . [ رِب ْ با ] (ع اِ) وقت و هنگام هر چیز. ج ، ربابین . (از متن اللغة).
ربان . [ رُب ْ با ] (اِخ ) رکنی است از کوه اجا. (از معجم البلدان ) (از اقرب الموارد).
- رُبّان الشباب ؛ اول جوانی. ( دهار ). اول جوانی یا جمیع یا طراوت آن. تازگی و شادابی آن. ( از متن اللغة ).
|| نوعی از ماهی است. ج ، ربابین. ( از متن اللغة ).
ربان. [ رَب ْ با ] ( ع اِ ) رُبّان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رُبّان شود. || جماعت. ( از متن اللغة ) ( منتهی الارب ). || تمام یا اول هر چیزی. ( از منتهی الارب ).
ربان. [ رِب ْ با ] ( ع اِ ) وقت و هنگام هر چیز. ج ، ربابین. ( از متن اللغة ).
ربان. [ رُب ْ با ] ( اِخ ) رکنی است از کوه اجا. ( از معجم البلدان ) ( از اقرب الموارد ).
ربان. [ رِ ]( اِخ ) نام شخصی از قبیله جرم ، و در عرب جز آن ربان با «ر» نیست و بقیه با «ز» است. ( از منتهی الارب ).
ربان . [ رَب ْ با ] (ع اِ) رُبّان . (ناظم الاطباء). رجوع به رُبّان شود. || جماعت . (از متن اللغة) (منتهی الارب ). || تمام یا اول هر چیزی . (از منتهی الارب ).
ربان . [ رِ ](اِخ ) نام شخصی از قبیله ٔ جرم ، و در عرب جز آن ربان با «ر» نیست و بقیه با «ز» است . (از منتهی الارب ).
ربان . [ رُب ْ با ] (ع اِ) ناخدا یعنی مهتر ملاحان . (مهذب الاسماء) (بلوغ الارب ج 3 ص 166). بزعم اظهری واژه ٔدخیل است . (از متن اللغة). ناخدای . (دهار). صاحب سکان مرکب بحری . و دانسته نشد که از چه گرفته شده و اما متداول است . (از المعرب جوالیقی ص 159). || همگی و تمام . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). جملگی چیزی . (دهار). || وقت و هنگام هر چیز. (از متن اللغة). || اول هر چیزی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). رَبانة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- رُبّان الشباب ؛ اول جوانی . (دهار). اول جوانی یا جمیع یا طراوت آن . تازگی و شادابی آن . (از متن اللغة).
|| نوعی از ماهی است . ج ، ربابین . (از متن اللغة).