کلمه جو
صفحه اصلی

صعنبه

لغت نامه دهخدا

( صعنبة ) صعنبة. [ ص َ ن َ ب َ ] ( ع مص ) فراهم آوردن میان اشکنه را و جدا و ممتازکردن سر آن را. ( منتهی الارب ). و رجوع به صعناب شود. || منقبض و ترنجیده شدن. ( منتهی الارب ).

صعنبة. [ ص َ ن َ ب َ ] (ع مص ) فراهم آوردن میان اشکنه را و جدا و ممتازکردن سر آن را. (منتهی الارب ). و رجوع به صعناب شود. || منقبض و ترنجیده شدن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: