شاهین ترازو یا چوب ترازو
شاهن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاهن. [ هََ / هَِ ] ( اِ )نی چوپان. نایی که چوپان مینوازد. ( ناظم الاطباء ).
شاهن. [ هَِ ] ( اِ ) شاهین ترازو. || چوب ترازو. || باز خوب و اعلا. ( ناظم الاطباء ). در این معانی که صورت مخفی است از شاهین ، رجوع به شاهین شود.
شاهن. [ هَِ ] ( اِ ) شاهین ترازو. || چوب ترازو. || باز خوب و اعلا. ( ناظم الاطباء ). در این معانی که صورت مخفی است از شاهین ، رجوع به شاهین شود.
شاهن . [ هََ / هَِ ] (اِ)نی چوپان . نایی که چوپان مینوازد. (ناظم الاطباء).
شاهن . [ هَِ ] (اِ) شاهین ترازو. || چوب ترازو. || باز خوب و اعلا. (ناظم الاطباء). در این معانی که صورت مخفی است از شاهین ، رجوع به شاهین شود.
کلمات دیگر: