کلمه جو
صفحه اصلی

صریعالدلاء

لغت نامه دهخدا

صریعالدلاء. [ ص َ عُدْ دِ ] ( اِخ ) علی بن عبدالواحد، شاعری است از مردم بغداد، به مصر آمد و الظاهر لاعزازدین اﷲ را بستود و به سال 412 هَ. ق. درگذشت. او را دیوان شعری است. ( الاعلام زرکلی ص 680 ). در فوات الوفیات نام او را محمدبن عبدالواحد نوشته و چنین آرد: وی شاعری بی باک بود و در شعر او هزل و هجوی غالب است. مقصوره ٔابن درید را بمقصوره ای معارضه کرده و در آن گوید:
من لم یرد ان تنتقب نعاله
یحملها فی کفه اذا مشی
و من اراد ان یصون رجله
فلبسه خیر له من الحفا
من دخلت فی عینه مسلة
فاسأله من ساعته عن العمی
من اکل الفحم تسود فمه
و راح صحن خده مثل الدجا
من صفع الناس و لم یدعهم
ان یصفعوه فعلیهم اعتدی
من ناطح الکبش یفجر رأسه
و سال من مفرقه شبه الدما...
( فوات الوفیات ج 2 ص 237 ).
و رجوع به حسن المحاضره ص 577شود.


کلمات دیگر: