کلمه جو
صفحه اصلی

زدع

لغت نامه دهخدا

زدع. [ زَ ] ( ع مص ) گاییدن و فعل آن از باب فتح آید. ( از منتهی الارب ). زَدَع َ؛ یعنی نزدیکی کرد زن را. ( ترجمه قاموس ). جوهری و مؤلف لسان العرب این ماده را نیاورده اند.


کلمات دیگر: