کلمه جو
صفحه اصلی

صعفر

لغت نامه دهخدا

صعفر. [ ص ُ ف َ ] ( ع اِ ) بیض السمک. ( بحر الجواهر ). تخم ماهی اُشبل. ظاهراً صعقر است. رجوع به صعقر شود.


کلمات دیگر: