کلمه جو
صفحه اصلی

صرقعه

فرهنگ فارسی

در هم خمانیدن انگشتان و بانگ آوردن از وی

لغت نامه دهخدا

( صرقعة ) صرقعة. [ ص َ ق َ ع َ ] ( ع مص ) در هم خمانیدن انگشتان و بانگ آوردن از وی. ( منتهی الارب ). انگشت شکستن.

صرقعة. [ ص َ ق َ ع َ ] (ع مص ) در هم خمانیدن انگشتان و بانگ آوردن از وی . (منتهی الارب ). انگشت شکستن .



کلمات دیگر: