( زحلیقة ) زحلیقة. [ زُ ق َ ] ( ع اِ ) ( لعب الَ... ) سُرخوردن روی یخ با کفش مخصوص این بازی. ( از دزی ج 1 ص 582 ).
زحلیقه
لغت نامه دهخدا
زحلیقة. [ زُ ق َ ] (ع اِ) (لعب الَ ...) سُرخوردن روی یخ با کفش مخصوص این بازی . (از دزی ج 1 ص 582).
کلمات دیگر:
زحلیقة. [ زُ ق َ ] (ع اِ) (لعب الَ ...) سُرخوردن روی یخ با کفش مخصوص این بازی . (از دزی ج 1 ص 582).