رباب نواختن . زدن ساز رباب .
رباب زدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رباب زدن. [ رَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) رباب نواختن. زدن ساز رباب. نواختن رباب :
پنج قلاشیم در بیغوله ای
با حریفی کو رباب خوش زند.
پنج قلاشیم در بیغوله ای
با حریفی کو رباب خوش زند.
انوری.
کلمات دیگر: