( زجنة ) زجنة. [ زَ / زُ ن َ ] ( ع اِ ) سخن نرم و خفی و در نفی استعمال کنندآنرا، گویند: «ماسمعت له زجنة»؛ یعنی نشنیدم سخن و کلمه ای از او. ( از منتهی الارب ). سخن آهسته و خفی و نرم. و بیشتر در نفی استعمال کنند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کلمه ، لغتی است در زجم. ( از متن اللغة ). کلمه. ما سمعت له زجنه ؛ یعنی نشنیدم از او کلمه و سخنی. ( از ترجمه قاموس ) ( از ناظم الاطباء ).
زجنه
لغت نامه دهخدا
زجنة. [ زَ / زُ ن َ ] (ع اِ) سخن نرم و خفی و در نفی استعمال کنندآنرا، گویند: «ماسمعت له زجنة»؛ یعنی نشنیدم سخن و کلمه ای از او. (از منتهی الارب ). سخن آهسته و خفی و نرم . و بیشتر در نفی استعمال کنند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کلمه ، لغتی است در زجم . (از متن اللغة). کلمه . ما سمعت له زجنه ؛ یعنی نشنیدم از او کلمه و سخنی . (از ترجمه ٔ قاموس ) (از ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: