کلمه جو
صفحه اصلی

ربذی

لغت نامه دهخدا

ربذی. [ رَ ب َ ذا ] ( ع اِ ) چله کمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || تازیانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

ربذی. [ رَ ب َ ذی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب است به ربذة که از شهرهای مدینه میباشد در طریق حجاز. ( از انساب سمعانی ).

ربذی . [ رَ ب َ ذا ] (ع اِ) چله ٔ کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تازیانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


ربذی . [ رَ ب َ ذی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به ربذة که از شهرهای مدینه میباشد در طریق حجاز. (از انساب سمعانی ).



کلمات دیگر: