کلمه جو
صفحه اصلی

زحام کردن

فرهنگ فارسی

فشار آوردن مزاحمت

لغت نامه دهخدا

زحام کردن. [ زِ ک َ دَ] ( مص مرکب ) فشار آوردن. مزاحمت. زحام :
چو بر تو دهر به آفات خود زحام کند
ترا بصبر بر او قصد شام باید کرد.
ناصرخسرو.


کلمات دیگر: