مفت دادن . مجانی دادن
رایگانی دادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رایگانی دادن. [ ی ْ / ی ِ دَ ] ( مص مرکب ) مفت دادن. مجانی دادن. بدون عوض بخشیدن. رایگان دادن :
هنر باید آنجا و جود و شجاعت
فلک مملکت کی دهدرایگانی.
همی جود او زر دهد رایگانی.
فلک کی دهد مملکت رایگانی.
هنر باید آنجا و جود و شجاعت
فلک مملکت کی دهدرایگانی.
دقیقی.
کسی رایگان خاک ندْهد به کس همی جود او زر دهد رایگانی.
عنصری.
تو این مملکت رایگانی ندادی فلک کی دهد مملکت رایگانی.
امیرمعزی.
و رجوع به رایگان دادن شود.کلمات دیگر: