ساودار. (اِخ ) نام کوهی است در جنوب سمرقند. (رودکی سعید نفیسی ص 141).
ساودار
لغت نامه دهخدا
ساودار. (اِخ ) نام روستایی بوده است در اطراف سمرقند. و در نواحی سمرقند روستایی خوش هواتر و حاصل خیزتر از آن نبود که مانند آن میوه های نیکو داشته باشد و مردمش بهتر از آن باشد و طول آن بیش از ده فرسنگ بود و ساودار مر نصارا را آبادانی بود معروف .(رودکی سعید نفیسی صص 141 - 142 از اصطخری ص 322).
ساودار. ( اِخ ) نام روستایی بوده است در اطراف سمرقند. و در نواحی سمرقند روستایی خوش هواتر و حاصل خیزتر از آن نبود که مانند آن میوه های نیکو داشته باشد و مردمش بهتر از آن باشد و طول آن بیش از ده فرسنگ بود و ساودار مر نصارا را آبادانی بود معروف.( رودکی سعید نفیسی صص 141 - 142 از اصطخری ص 322 ).
ساودار. ( اِخ ) نام کوهی است در جنوب سمرقند. ( رودکی سعید نفیسی ص 141 ).
ساودار. ( اِخ ) نام کوهی است در جنوب سمرقند. ( رودکی سعید نفیسی ص 141 ).
کلمات دیگر: