تذلل
پست شدن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فاسد کردن، حرامزاده خواندن، پست شدن
پست شدن، خزیدن، دمر خوابیدن، پست بودن
فرهنگ فارسی
فرود شدن سفال
لغت نامه دهخدا
پست شدن. [ پ َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) فرود شدن. سَفال. سُفول. هُفات. انهفات. ( منتهی الارب ). || ویران شدن. منهدم گشتن. فرود آمدن. خراب شدن :
دیوار کهن گشته نه بردارد پادیر
یک روز همه پست شود رنجش بگذار.
نماندی در او جایگاه نشست.
نونوهمی بنفشه نشانند و نسترن.
دیوار کهن گشته نه بردارد پادیر
یک روز همه پست شود رنجش بگذار.
رودکی.
شدی باره دژ هم آنگاه پست نماندی در او جایگاه نشست.
فردوسی.
در باغهای پست شده هم بدین امیدنونوهمی بنفشه نشانند و نسترن.
فرخی.
کلمات دیگر: