کلمه جو
صفحه اصلی

ترتیب کارها را معین کردن

فارسی به عربی

رتب

مترادف و متضاد

dispose (فعل)
مرتب کردن، مستعد کردن، ترتیب کارها را معین کردن

plan (فعل)
طرح کردن، نقشه کشیدن، ترتیب کارها را معین کردن، طراحی کردن، طرح دادن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن


کلمات دیگر: