supple, jointed, willowy
خم شو
فارسی به انگلیسی
jointed, willowy
فارسی به عربی
مرن , مقدمة عربة المدفع
مترادف و متضاد
خمیده، مطیع، نرم، تاشو، خم شو
دمدمی مزاج، نرم، تاشو، خم شو، راضی شو، زود راضی شو
قابل تغییر، نرم، قابل انعطاف، تاشو، خم شو، قابل انحناء
قابل انعطاف، خم شو، خم پذیر، انحناء پذیر، نرم شدنی
نرم، خم شو، لاغر اندام
کلمات دیگر: