کلمه جو
صفحه اصلی

جلوگیری کردن از

فارسی به انگلیسی

debar

فارسی به عربی

اعق , لجام , مراقبة

مترادف و متضاد

check (فعل)
رسیدگی کردن، منع کردن، جلوگیری کردن از، بررسی کردن، مقابله کردن، ممانعت کردن، تطبیق کردن، نشان گذاردن

repel (فعل)
دفع کردن، بیزار کردن، رد کردن، جلوگیری کردن از، نپذیرفتن، عقب نشاندن

bridle (فعل)
رام کردن، جلوگیری کردن از، کنترل کردن

restrain (فعل)
جلوگیری کردن از، مهار کردن، نگه داشتن

پیشنهاد کاربران

از . . . . . . . . جلوگیری به عمل آوردن


کلمات دیگر: