کلمه جو
صفحه اصلی

جمع شده

فارسی به عربی

جمع , مجموع

مترادف و متضاد

accumulated (صفت)
جمع شده، متراکم، فراهم

aggregate (صفت)
جمع شده، متراکم، انبوه، بهم پیوسته، جمع امده

knotted (صفت)
جمع شده، دشوار، بر امده، گره دار، منگوله دار، ازدحام کرده، کلاله دار

پیشنهاد کاربران

برچیده

گردآمده


کلمات دیگر: