کلمه جو
صفحه اصلی

تربیت شده


برابر پارسی : پرورده

فارسی به عربی

بارع , جعل , مثقف , نبیل

مترادف و متضاد

accomplished (صفت)
انجام شده، فاضل، کامل شده، تربیت شده

cultured (صفت)
تربیت شده، پرورده، تحصیل کرده، مهذب

genteel (صفت)
تربیت شده، نجیب، اصیل، آقا منش

made (صفت)
تربیت شده، مصنوع، ساخته، معمول

فرهنگ فارسی ساره

پرورده


پیشنهاد کاربران

اهلی


کلمات دیگر: