کلمه جو
صفحه اصلی

ترادیسیدن

فارسی به عربی

محول

پیشنهاد کاربران

( ترادیسیدن ) به چم و معنای ( تبدیل کردن ) بکار می رود. نیاز به یادآوری است که ترا در اینجا پیشوند جداپذیر کارواژه ( فعل ) می باشد.
برای نمونه:
این دستگاه نیروی الکتریکی را به نیروی مکانیکی ترا می دیسد. یا
نیروی الکتریکی به نیروی مکانیکی ترادیسیده است.
( تر ) یا ( ترا ) در واژگان ترفند، ترگویه، تردستی، تراکنش، تراریخته و . . . . بکار می رود و یک واژه کهن پارسی است.
( دیس ) هم به معنای شکل می باشد و یک واژه کهن پارسی است.
این واژه برگرفته از کتاب بنیادهای منطق نگریک ترگویه ای از شمس الدین ادیب سلطانی می باشد.


بسیار از کاربر "فرتاش" ، برای این برابرواژه زیبا و کارآمد سپاسگزارم.

ترادیسیدن بیشتر برای تغیر شکل خوب است

بهتره که" تَرا" با خود "دیسیدن" صرفیده بشه :
. . . . . . می تَرادیسَد. . . . . . . . .
که انسجام آن حفظ شود.

To become transformed.


کلمات دیگر: