پشت سر
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
بعد , ظهر , وراء
مترادف و متضاد
بعد از، عقب، پشت سر، عقب تراز
پشت سر
در صدد، در پی، پشت سر، مابعد، در جستجوی
پشت سر، دیرتراز، کپل
فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) قفا پشت گردن پس سر . ۲- در عقب مقابل پیش رو روبرو . ۳- نهانی در خفا در غیاب مقابل روبرو آشکار. یا پشت سر کسی دیدن . زوال کسی را دیدن . یا در پشت سر کسی . در غیاب او .
لغت نامه دهخدا
پشت سر. [ پ ُ ت ِ س َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قفا. || نهانی. در خفا. در غیبت. در غیاب ( مقابل پیش رو ).
- پشت سر کسی بد گفتن ؛ پیش رو خاله پشت سر چاله.
- پشت سر کسی دیدن ؛ زوال کسی رادیدن. ( غیاث اللغات ).
فلکها را توانی پشت سر دید
بنور عشق اگر دل زنده باشی.
- پشت سر کسی بد گفتن ؛ پیش رو خاله پشت سر چاله.
- پشت سر کسی دیدن ؛ زوال کسی رادیدن. ( غیاث اللغات ).
فلکها را توانی پشت سر دید
بنور عشق اگر دل زنده باشی.
صائب ( از فرهنگ ضیاء ).
- در پشت سر کسی ؛ در قفای او. در غیاب او.دانشنامه عمومی
پشت سر (منوجان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان منوجان در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان کشمیران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸۹ نفر (۳۹خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان کشمیران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸۹ نفر (۳۹خانوار) بوده است.
wiki: پشت سر
گویش مازنی
پشت سر عقب
/pesht sar/ پشت سر عقب
جدول کلمات
پس, ورا, عقب, دنبال
پیشنهاد کاربران
قفا ، ورا، پس، عقب، دنبال، ماورا
ماورا
پشتِ سر : گویش یزدی آن پسِ کَلّه میباشد
واپس
کلمات دیگر: