کلمه جو
صفحه اصلی

چین و چروک خوردن

فارسی به عربی

تجعیدة

مترادف و متضاد

wrinkle (فعل)
چین دادن، چروکیدن، چین و چروک خوردن، چروکیده شدن

فرهنگ فارسی

تا خوردن . شکن یافتن . کیس برداشتن . بسیار نورد و شکن یافتن .

لغت نامه دهخدا

چین و چروک خوردن . [ ن ُ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) تا خوردن .شکن یافتن . کیس برداشتن . بسیار نورد و شکن یافتن .



کلمات دیگر: