arrogant, big, conceited, disdainful, haughty, snobbish, supercilious, lordly, self-important
پرنخوت
فارسی به انگلیسی
arrogant, big, conceited, disdainful, haughty, snobbish, supercilious
فارسی به عربی
متغطرس
مترادف و متضاد
خود رای، متکبر، مغرور، گستاخ، سرکش، پرنخوت، گردن فراز، پر افاده، برتن، پر از باد غرور، عظیم، غراب، غره، خود بین
لغت نامه دهخدا
پرنخوت. [ پ ُ ن َ وَ ] ( ص مرکب ) پرناز. پرتکبر.
فرهنگ عمید
۱. پُرناز.
۲. پرغرور، متکبر، خودخواه.
۲. پرغرور، متکبر، خودخواه.
کلمات دیگر: