کلمه جو
صفحه اصلی

حکایت گفتن

فارسی به عربی

خرافة

مترادف و متضاد

fable (فعل)
حکایت گفتن

فرهنگ فارسی

حکایت کردن

لغت نامه دهخدا

حکایت گفتن.[ ح ِ ی َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) حکایت کردن :
کمال حسن وجودت بوصف راست نیاید
مگر هم آینه گوید چنانکه هست حکایت.
سعدی.
حکایت بر مزاج مستمع گوی.
( گلستان ).


کلمات دیگر: