پریشان خیال
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
شارد الذهن , غائب , مجرد , مضطرب
مترادف و متضاد
پریشان خیال، ادم احمق، ادم حواس پرت
حواس پرت، پریشان خیال، سر به هوا، گیج
پریشان خیال
پریشان خیال، مضطرب، ناراحت، بیارام
فرهنگ فارسی
( صفت ) پریشان فکر مضطرب .
لغت نامه دهخدا
پریشان خیال. [ پ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب. پراکنده فکر.
فرهنگ عمید
پریشان حواس، پریشان فکر، پراکنده فکر.
کلمات دیگر: