کلمه جو
صفحه اصلی

پشت دری

فارسی به انگلیسی

half net curtain


blind, drape

فارسی به عربی

باب

مترادف و متضاد

shutter (اسم)
حائل، دیافراگم، پشت پنجره، پشت دری

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱- پارچه ای که بپشت در آویزند تا از تابش آفتاب بکاهد پردهای که پشت شیشه های پنجره و در نصب کنند . ۲- صفحه ای چوبی که با دو گیره بپشت شیش. دکانها زنند .
آنچه از پارچه چون اطلس و ململ و توری در پشت در و پنجره و در از جانب اطاق آویزند تا از شدت تابش آفتاب بدرون کاسته شود

فرهنگ معین

( ~. دَ ) (اِمر. ) پارچه یا پرده ای که پشت در یا پنجره بیآویزند.

لغت نامه دهخدا

پشت دری. [ پ ُ دَ / پ ُ ت ِ دَ ] ( اِ مرکب ) آنچه از پارچه چون اطلس و ململ و توری در پشت پنجره و در از جانب اطاق آویزند تا از شدت تابش آفتاب بدرون کاسته شود.

فرهنگ عمید

پارچۀ نازک که پشت شیشۀ پنجرۀ اتاق آویزان می کنند که آفتاب به درون اتاق نیفتد.


کلمات دیگر: