کلمه جو
صفحه اصلی

پرمعنی

فارسی به انگلیسی

expressive, meaningful, meaty, pregnant, rich, significant


full of meaning, pithy, significant, expressive, meaningful, meaty, pregnant, rich

فارسی به عربی

معبر


معبر
ذو مغزی

مترادف و متضاد

expressive (صفت)
رسا، حاکی، پر معنی، اشاره کننده

speaking (صفت)
پر معنی

فرهنگ فارسی

( صفت ) که معنای بسیار دارد که بسیار چیزها از آن فهمیده میشود پر مغز : ( سرش را با حالت پر معنی تکان داد. ) ( ص . هدایت )

لغت نامه دهخدا

پرمعنی. [ پ ُ م َ نا / نی ] ( ص مرکب ) که معنی بسیار دارد. پرمغز.

فرهنگ عمید

۱. سخنی که معنی بسیار دارد.
۲. آنچه از آن مطالب بسیار فهمیده شود.


کلمات دیگر: