کلمه جو
صفحه اصلی

جلو امده بودن

فارسی به عربی

ابرز

مترادف و متضاد

protrude (فعل)
تحمیل کردن، خارج شدن، جلو امده بودن، پیش امدن، برامدگی داشتن


کلمات دیگر: