کلمه جو
صفحه اصلی

ترجمه شفاهی کردن

فارسی به عربی

ترجم

مترادف و متضاد

interpret (فعل)
درک کردن، تفسیر کردن، معنی کردن، ترجمه کردن، ترجمه شفاهی کردن


کلمات دیگر: