زبان بیرون آورنده
مدلع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مدلع. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) بیرون کننده زبان را. ( آنندراج ). نعت است از ادلاع. رجوع به ادلاع شود. || آنکه شکم وی پیش آمده باشد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ادلاع شود .
مدلع. [ م ُدْ دَ ل ِ ] ( ع ص ) زبان بیرون آورنده. زبان بیرون آمده. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از ادلاع. رجوع به ادلاع شود.
مدلع. [ م ُدْ دَ ل ِ ] ( ع ص ) زبان بیرون آورنده. زبان بیرون آمده. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از ادلاع. رجوع به ادلاع شود.
مدلع. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) بیرون کننده زبان را. (آنندراج ). نعت است از ادلاع . رجوع به ادلاع شود. || آنکه شکم وی پیش آمده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ادلاع شود .
مدلع. [ م ُدْ دَ ل ِ ] (ع ص ) زبان بیرون آورنده . زبان بیرون آمده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادلاع . رجوع به ادلاع شود.
کلمات دیگر: